کد مطلب:223228 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:173

حکومت عباسیان در مرو

حكومت عباسیان در مرو

خراسان در زمان حكومت امویان به دلیل دور بودن از مركز خلافت به پایگاهی برای مخالفان سیاسی و ناراضیان تبدیل شده بود تا آن كه أبو مسلم خراسانی از آتش پنهانی كه سالهای در زیر خاكستر نهفته بود بهره گرفت و قدرت را از چنگ امویان به در آورد و به عباسیان سپرد.

خراسان كه نخستین پایگاه عبّاسیان به شمار می رفت كمی بعد از به قدرت رسیدن آنان بار دیگر كانونی برای مخالفان سیاسی و مذهبی شد ولی این بار بر علیه عبّاسیان. اگر چه قیامهای ضد عباسی در خراسان یكی پس از دیگری سركوب شد و هیچ گاه نتوانست بنیان حكومت عباسیان را متزلزل سازد، اما بی شك اگر تلاشهای هارون الرشید برای گسترش و سیطره حكومت عباسی در خراسان و اقدام مأمون در انتقال مركز حكومت به مرو نبود، این شهر در عصر عبّاسیان، پذیرای همان نقشی بود كه در عهد امویان ایفا كرده بود.

نهضت مذهبی «استاذسیس» در سال 150، شورش یوسف بن إبراهیم ملقب به «یوسف البرام» در سال 0صلی الله علیه واله 1 و هاشم بن حكیم ملقب به «المقنع» (نقاب پوش) در سال 3صلی الله علیه واله 1 كه از دهكده ای نزدیك مرو آغاز شد، قیام مذهبی و سیاسی خوارج در سالهای 5علیه السلام 1 و 9علیه السلام 1 به رهبری «حسین» كه از موإلی قنیس بن ثعلبه به شمار می رفت و حمزة بن عبد اللّه كه شعله های قیام او به مدت 5 سال كانون مخالفتهای ضد عباسی را در خراسان گرم و فعّال كرده بود و همچنین قیام أبو الخطیب در شرق خراسان (نساء) به سال 183 و آشوب رفیع بن لیث در سال 190، خراسان را كه روزی خاستگاه عبّاسیان بود، علیه آنها می شوراند.

هارون الرشید ناچار شد برای سركوبی و فرونشاندن آشوب رفیع بن لیث شخصاً عازم خراسان شود. وی در این سفر فضل بن سهل و مأمون را كه مدتی عهده دار حكومت خراسان بود، همراه داشت با وجود این سه سال بعد، در سال 193 بار دیگر به منظور دفع حملات جدید خوارج به رهبری حمزة بن عبد اللّه و تحریكات رفیع بن لیثط عازم خراسان شد.

هارون الرشید در این هنگام در شهر رقه، در كنار فرات بود و پس از اطلاع از حوادث خراسان به رغم كسالتی كه داشت بر این سفر اصرار ورزید، زیرا بیم داشت قیام از خراسان به سایر نواحی گسترش یابد. هارون در حالی كه از بیماری رنج می برد ز رقه بیرون آمد و از طریق بغداد و همدان و ری عازم خراسان شد و در طول مسیرش شهرهای سمنان، دامغان، بسطام، سبزوار، نیشابور و طوس را طی كرد، اما چون در شهر طوس بیماریش شدت یافت در منزل حمید بن قحطبه طائی جان سپرد و در همان جا مدفون شد.

با مرگ هارون الرشید، محمّد امین در بغداد قدرت را در دست گرفت. اما بزودی بر اثر تحریك مخالفان مأمون كه در این زمان زیر نظر برادرش بر نیمه شرقی قلمرو عباسی حكومت می كرد وصیت پدرش را نادیده گرفت و فرزند شیرخوارش موسی را به جانشینی انتخاب كرد و در پی نقشه ای طراحی شده از مأمون خواست تا عازم خراسان شود. مأمون به توصیه فضل بن سهل از این اقدام امتناع كرد. امین از اقدام مأمون خشمگین شد و نام مأمون را از ولایتعهدی برانداخت و برای فرزند شیرخوارش، موسی بیعت گرفت.

مأمون با شنیدن این خبر، خود را امیر المؤمنین خواند و بر ضد برادرش شورید، جنگهای سخت و خونین فرزندان هارون الرشید با یاری طاهر بن حسین (ذو الیمینین)، هرثمة بن اعین، و فضل بن سهل ذو الریاستین منجر به پیروزی مأمون شد.

در سال 182 هنگامی كه هارون برای امین از مردم بیعت گرفت و قرار شد مأمون بعد از امین خلافت را به عهده گیرد، مأمون براساس رسم كهن و دیرینه ای، به ایالت شرقی قلمرو عباسی آمده و به عنوان حكمران در خراسان ماند.

مادر مأمون كنیزی از بادغیس خراسان بود، این موضوع اگر چه بعدها منشأ اختلافات و تحوّلات سیاسی در حكومت عباسی شد، اما در استحكام پایگاه مردمی مأمون در خراسان نقش بسزایی داشت.

( تاریخ طبری، (چاپ بیروت)، 122/5، 128، علیه السلام 13، 138 و (چاپ تهران)، 29/13صلی الله علیه واله 5، 0صلی الله علیه واله - 59صلی الله علیه واله 5، الكامل فی التاریخ، (چاپ بیروت)، 4/علیه السلام 14، 153، 158، 2صلی الله علیه واله 1، 2علیه السلام 1، و (چاپ تهران)، 248/10، صلی الله علیه واله 25، 0علیه السلام 2، 289؛ مروج الذهب، 2/2 - 401، 404، 418، 422، 440؛ تاریخ یعقوبی، 1/2صلی الله علیه واله 4، علیه السلام صلی الله علیه واله 4، 9صلی الله علیه واله 4؛ تاریخ برگزیده، ص 205، 311؛ تاریخ فخری، ص 1 - 300؛ اخبار الطوال، 443 - 433، و همچنین ممتحن، نهضت شعوبیه، فصل دوازدهم و بیستم. )